هنر ايران درختي كهن است كه ريشه در ژرفاي خاك كوير و شاخه تا بلندي البرز و سايه بر سر مردمي دارد كه از پيوند خود با او نه بريده و نه كاسته اند. مردميكه با هنر به دنيا آمده و در كنار آن زندگي ميكنند.
چاپ پارچه تجسميزنده از فرهنگ و هنر اين سرزمين دارد. در ادوار مختلف تاريخ، نشانه هاي فرهنگ عميق و پر قدرتي است كه نه تنها در مقابل هجوم اقوام مختلف مقاومت كرده ، بلكه توانسته فرهنگ هاي تحميلي بيگانه را در خود حل نموده و به آن سيمايي ايراني ببخشد .
به راستي مردم ايران درباره ي هنر چه ميدانند جز اين كه به حضور دائم آن در كنار خود عادت كرده اند و چگونه مي توان براي مردم در مورد مسئله اي كه به آن آشنا هستند سخن گفت؟
قلمكار سازي از پيشه هاي كهن و قديمي ايران است كه قرنها در اوج شهرت بوده است.قلمكاري و نقاشي روي پارچه از دوره مغولها در ايران مرسوم گشت.
بدين دليل كه در دوره فوق بعلت حمايت و پشتيباني خوانين مغولي پارچههاي منقوش وچيني در بازارهاي ايران فروش فوق العادهاي پيدا كرده بود.
ايرانيان نيز جهت رقابت با چيني ها دست به ابتكاراتي زدند كه از آن جمله ابداع نقاشي بر روي پارچه يا به اصطلاح پارچههاي قلمكار است. سپس در دوره صفويه اين هنر گسترش يافت. درحقيقت ميتوان گفت دوره پررونق اين صنعت از زمان صفويه شروع به اواسط عصر قاجاريهختم گرديد.
در زمان صفويه بيشتر لباس هاي مردانه و زنانه از پارچههاي قلمكار تهيه ميگرديد و اينپارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت. يك نوع قلمكار با طرح و نقش خاص خود بنام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهيه ميشد. از ديگر انواع قديمي قلمكار ميتوان خمرهايزريا اكليلي، جيگرنات قرمز و جيگرنات بنفش را نام برد.
تلاش پيگير صنعتگران قلمكار ساز و استقبالي كه از آن ميشد موجب ازدياد تقاضا براي اينگونه پارچههاي نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره انديشي و پيدا كردن راه حل جهت عرضه بيشتر با همان كيفيت هنري واداشت. در اين مورد تنها راه چارهرا ايجاد نقوش مورد نظر بر روي قالب و انتقال قالبهاي مذكور روي پارچه دانستند كه درآغاز تنها از يك يا چند قالب استفاده ميكردند و بقيه را با دست ميكشيدند ولي پس ازچندي با طراحي روي كاغذ و انتقال اين طرحها بر روي قالب و حكاكي و قالب تراشي، استادكاران فن توانستند به طور كلي محصولات قلمكار را به وسيله قالب زني توليد كنند.
مراكز توليد
شهر اصفهان كه در زمان صفويه مركز و پايتخت ايران بود، يكي از مراكز عمده ي تجمع هنرآفرينان و صنعتگران گرديد و هنرمندان از گوشه و كنار ايران به اين شهر روي آوردند و سعي در توليد و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمكار با عاليترين كيفيت هنري نمودند.
در حال حاضر شهر اصفهان مركز توليد قلمكار ايران است و در شهرهاي دامغان و سمنان هم نوعي قلمكار خاص منطقه تهيه ميگردد.
محصولاتي كه امروزه از پارچه قلمكار تهيه ميشود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافي، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزني، حمام، قطيفه، كتيبه، كلاه، قبا، شليته، روكشصندلي، روميزي، روتختي، دستمال، زير لباسي، سربخاري، كيف، دامن، كفش زنانه و برايمصارف دكوراسيون.
قالب ها و قالب تراشان
قالب تراشي يكي از هنرهاي ظريف و بسيار مهم و قديمي اصفهان است كه از استادان اينفن فعلا بجز عده معدودي باقي نمانده اند
استاد كاران قديمي بهترين چوب را براي تراش قالب چوب هاي گلابي و زالزالك تشخيصدادهاند كه معمولا چوب زالزالك را براي قالب هاي ريز استفاده مينمايند هر چه نقش ها در يكقالب درشتتر باشند كار تراش آسانتر و هر چه نقوش ريزتر باشند به همان نسبت كار تراشمشكلتر مي شود.
براي اين كه يك قالب كامل شود از ابتدا يعني جور كردن چوب تا زماني كه قالب آماده نقشزني ميشود چندين مرحله طي ميشود كه به طور مختصر عبارتست از:
.جور كردن چوب قالب -
پيه دادن كه به سه دليل صورت ميگيرد. دوام چوب را زيادتر ميكند، چوب را برايتراش نرم ميكند و مانع نفوذ و ايجاد تغييرات و شكستگي در آن ميشود.
ليسه يا پوليش كردن چوب -
طرح ريزي كه در آن پوسته سائيده شده انار يا ما زوج را با لعاب كتيرا مخلوط كرده مايعحاصله را روي سطح صاف چوب مالند. اين عمل براي آن صورت ميگيرد كه طرح آماده شده از روي كاغذ بر روي چوب منتقل شود.
.مرحله قلمگيري است و مرحله آخر براي تكامل قالب پيه دادن كامل است كه براياستحكام و غير قابل نفوذ كردن قالب صورت ميگيرد -
رنگهاي مصرفي قلمكار
در ساختن قلمكار بيشتر از دو رنگ مشكي و قرمز استفاده ميشود كه براي ساختن رنگمشكي از مواد مانند: كتيرا، اكسيد، آهن، زاج سياه و روغن كرچك و براي ساختن رنگ قرمز از موادي مانند گل سرخ، روغن كنجد، زاج سفيد و كتيرا استفاده ميشود.
آنچه امروز بعنوان قلمزني شناخته ميشود و مصنوعات فراواني اعم از مس و برنج بوسيله آنتزئين ميگردد در ايران داراي سابقه اي بسيار طولاني است.
از آثار فلزي دوره هخامنش نمونههاي بسياري بدست نيامده تا دور نماي رواج اين هنر درآن دوران را مشاهده كنيم ولي مجموعه ظرفها و بشقابهاي نقره و طلاي عصر ساساني كه بدست استادان ايراني قلم خورده است و سلاطين اين سلسله را در بزم يا رزم و شكار نشان ميدهد و در موزه ارميتاژ شهر لنينگراد نگاهداري ميشود رواج صنعت قلمزني را در آن عصر تاييد ميكند.
اصفهان هميشه از مراكز مهم صنعت قلمزني ايران بوده و هست و در حال حاضر بيشترينتعداد كارگاه هاي صنايع دستي اصفهان را كارگاه هاي قلمزني مس و برنج تشكيل ميدهند و تعداد شاغلين اين رشته نسبت به ساير رشته ها زيادتر است.
در دوران اسلامي تاريخ ايران صنعت قلمزني رواج فوق العاده داشته است و شاهد بر اينمطلب مجموعه ابريق هاي برنزي و آثار زيباي فلزي از نوع بخوردان و ظرفهاي آبخوري است كه به شكل حيوانات و پرندگان ساخته شده و بيشتر آنها در خراسان و همدان و ري و سمرقند بدست آمده است.
جالبترين هنر فلز كاري دوره سلجوقي ترصيع مس قرمز رنگ و دادن نقره بر روي ظروفبرنزي و بعدا روي برنج بوده است. هنر طلا كوبي و نقره كوبي مفرغ در سده هشتم و نهم هجري به درجه كمال رسيد و در اين دوره آثاري مانند قدح و سيني و تنگ و هاون و قلمدان و منقل و آينه و جعبه جواهر و شمعدان ساخته شده است.
كارهاي مفرغي عصر صفويه از بهترين كارهاي جهان بشمار ميرود. فولاد در دست هنرمندانعصر صفوي مانند قلم نقاش مطيع و انعطاف پذير و لطيف شده بود. نقش بر فولاد آنچنان زيباست كه با قلم نيز بهتر از آن نميتوان ايجاد كرد. نمونههاي اين ظروف در موزه ايران باستان تهران موجود است.
از پسنديده ترين نگارههاي قلمزنان به روي ظرفهاي مسي و برنجي در دوره قاجار نقش هاي غيراسليمي گلهاي در هم پيچيدهاي است كه حيوانات و پرندگان بسياري را در بر مي گيرد و برخي از آنها همچون ميمون و فيل بومي ايران نيستند تصاوير پرندگان و حيوانات وجه مشخص اينگونه ظرف هاست.
بيشتر فرآوردههاي فلزي كه ظرف يك قرن اخير در ايران ساخته شده از مس هستند كهبسياري از اين فرآوردهها براي مصرف روزانه ساخته شدهاند و بدون تزئين هستند و عنصر اصلي زيبايي آنها همان شكل آنهاست ولي آلات مسي كه ارزش نمايشي بيشتر داشتهاند معمولا مورد توجه صنعگران و هنرمنداني چون قلمزني و كنده كار و گاه نيز بر جسته كار قرار گرفته اند.
دامنه هنر فلز كاري در ايران بسيار وسيع است از جمله ميتوان از هنر مشبك كاري نام بردكه وسايلي از قبيل فانوس، آباژورهاي پرنقش و نگار مسي و برنجي، بخوردان، گلدان و پوشش بطري را شامل ميشود.
مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآوردههاي مس و برنج شامل: مس، برنج و آلياژ هايياز اين دو است.
ابزار كار صنعتگران اين رشته از دو دسته تشكيل ميگردد يك دسته ابزاري كه در مرحلهساخت محصولات مورد مصرف قرار ميگيرد مانند دستگاه خم كاري، موتور فرچه، كوره برقي، سندان، چكش، دسته ديگر ابزاري كه در مرحله قلمزني مورد احتياج است مانند دستگاه قير آب كني، پرگار انواع قلم آهني، چكش و غيره.
نحوه توليد
شيوه كار قلمزنان چنين است كه ابتدا داخل ظرف ساخته شدهاي را كه قرار است قلمزني برروي آن انجام شود از قير پر ميكنند تا هم ضربات چكش باعث اعوجاج فلز نگردد و هم صداي ناشي از كار كردن با قلم و چكش كاهش يابد. سپس صنعتگر با بهره گيري از پرگار و الگوهايي كه قبلا بر روي كاغذ ترسيم گرديده نقش مورد نظر را بر روي فلز منتقل نموده و پس از آن خطوط اصلي و مهم را قلم زده. و بعد از پايان قلمزني خطوط اصلي به انجام ريزه كاريها و حك خطوط ظريفتر ميپردازد.
در پايان محصول ساخته شده را حرارت داده و قير را از آن جدا نموده و بوسيله روغن جلا وروغن كرچك به جلا دادن آن ميپردازند. طرحهاي مورد استفاده قلمزنان بيشتر ذهني است و ندرتا طرحهايي از كتب قديمي يا مينياتورهاي ايراني مورد استفاده شان قرار ميگيرد.
بعضي از كارگاهها صرفا به ساخت محصولات مسي و برنجي مشغول هستند و در مقابلكارگاههاي ديگري فقط كار قلمزني بر روي اين فلزات را انجام ميدهند و دسته سوم كارگاههاي هستند كه هر دو كار را انجام ميدهند.